هشتم شهریور، مجالی برای بازخوانی پوچ نامه منافقین

هشتم شهریور ماه روزی تاریخساز در شناسنامه انقلاب اسلامی محسوب میشود.
گروهک منافقین در سال 1360 با اجرای طرحی تروریستی اقدام به انفجار دفتر نخست وزیری و شهید نمودن مظلومانه رییس جمهور، رجایی و نخستوزیر، باهنر نمودند؛ به این مناسبت این روز در گاهنامهی ملّی ایران « روز مبارزه با تروریسم » نامیده شده میشود. تاریخ پرالتهاب انقلاب اسلامی همواره شاهد حوادثی مهم و البته تأسفبرانگیزی از این دست بوده است؛ به عبارت بهتر، ترور و به شهادت رساندن مقامات سیاسی و دانشمندان ایرانی از جملهی مهمترین وقایع تروریستی ضد انقلاب میباشد. هدف هر کدام از این حوادث ضربه زدن به ارکان نظام نوپای اسلامی بود که از سوی دشمنان پی در پی اجرا میشد تا حکومتی دست نشانده و وابسته به غرب زمام امور ملت شیعه مذهب ایران را در قبضه قدرت خود درآورد. این گروهک از ابتدای فعالیت مذبوحانهاش به اتکاء پشتیبانی مالی، سیاسی، نظامی و تبلیغی آمریکا، برخی کشورهای عربی به ویژه عربستان و اروپاییان قدم در صحنهی تخریب نظام گذارد. آمریکا برخلاف شعارهایی که در دفاع از حقوق بشرسر میدهد اما درعمل ثابت کرده است که شعار مبارزه با تروریسم، صرفا سخنی فریبکارانه است.
گروهک منافقین(به ادعای خودشان گروه مجاهدین خلق) با شیوه قهرآمیز و قتل سیاسی، درصدد حذف فیزیکی اشخاص کارآمد و متفکران نظام برآمد تا با ایجاد خلأهای جدی در ارکان حیاتی کشور، زمینهی فروپاشی جمهوری اسلامی ایران را فراهم سازد. شهدای محراب، هفتم تیر و هشتم شهریور، صیاد شیرازی و ... از جمله قربانیان تروریسم بودند که به دست منافقان به شهادت رسیدند.
گروهک منافقین، سازمانی التقاطی و یکی از بیهویتترین و بیریشه ترین سازمانها است. این بدان معنا است که منافقین برای حصول به اهداف و برنامههای تخریبیشان از هیچ تلاشی هرچند به قیمت نابودی کشورها، سرمایه ملی و اجتماعی دریغ نمیکنند. همانطور که اعمال و رفتار فردی ریشه در اعتقاد و تفکر فرد دارد، برنامهها و اهداف هر سازمانی نیز ریشه در «ایدئولوژی» و «اندیشه» رهبران آن سازمان یا گروه سیاسی دارد. ایدئولوژی این سازمان از اسلام واقعی به دور بود و در واقع التقاطی از «اسلام» و «مارکسیست» بود.
نکتۀ اساسی که رمزگشای ایدئولوژی سازمان مقبوح منافقین است، نقش اسلام در این اهداف است و اینکه آیا اسلام، بنا بر ادعای مؤوسسین آن، در نظام مبارزاتی آنان نقشی دارد؟ برآیند سخنان و آثار مکتبی مؤسسان سازمان، حکایتگر آن است که سازمان در حقیقت اسلام را به عنوان وسیله و تئوری انقلابی و لازم برای مبارزه خود اختیار کرده بود؛ یعنی هر بخش از اسلام را که به درد مبارزات امپریالیستی آنان میخورد، به کار گرفته و به بقیه بیاعتنا بودند؛ این یعنی اسلام برای آنان تنها یک وسیله بود. این سازمان بتدریج ادعای کمال و برتری نسبت به دیگر گروهها و ایدئولوژیها را مطرح کرد، و لذا اعضای آن دچار مطلق انگاری شدند، به طوری که هر کس جز خود را در مسیر باطل میدیدند.
خداوند در آیات متعددی به پرهیز از برقراری رابطه دوستانه با منافقین تأکید نمونده است و درمقابل بر لزوم مبارزه با آنها اشاره کرده است. خداوند متعال در دو آیهی 17 و 18 سورهی بقره چنین میفرمایند: «مَثَلُهُمْ کَمَثَلِ الَّذِی اسْتَوْقَدَ نَاراً فَلَمّا اَضاءَتْ ما حَوْلَهُ ذَهَبَ اللَّهُ بِنورِهِمْ وَ تَرَکَهُمْ فِی ظُلُمات لاَّ یُبْصِرُون صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لاَیَرْجِعُونَ» یا در آیه ۴ سوره منافقین میفرمایند: «هُمُ العَدُوّ فَاحْذَرْهُمْ» و همچنین در آیهی 145 سورهی نساء بر فرجام سراسر عذاب آنها اشاره دارند: «اِنَّ المنافِقینَ فی الدَّرْکِ الاسْفَلِ مِنَ النّار وَ لَنْ تَجِدَ لَهُمْ نَصیراً». در این آیات سخن از منافقان است که خود را در پس پرده نفاق پنهان ساختهاند؛ امّا سرانجام پرده نفاقشان دریده خواهد شد و اهداف و نیات شومشان برملا میگردد.
گردآوری: بیگلری
منابع:
https://b2n.ir/x55852
گزارش